مرد ماهیگیر
عاشقانه های من و تو
❤❤ しѺ√乇 ❤❤

داستان مرد ماهيگير 

 

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:”عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم” ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار !زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.

همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید ماهی گرفتی ؟ مرد گفت :”بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی ؟”

جواب زن خیلی جالب بود.

زن جواب داد : لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 21:55 :: نويسنده : احسان

درباره وبلاگ

تا شقایق هست زندگی باید کرد.
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 864
بازدید کل : 7606
تعداد مطالب : 593
تعداد نظرات : 91
تعداد آنلاین : 1


IranSkin go Up
این صفحه را به اشتراک بگذارید